کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۷: گفتمت سنگدلی آمد ازین نکته گرانت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفتمت سنگدلی آمد ازین نکته گرانت آن هم از سنگدلی بود که گفتیم چنانت گر صبا خوانمت از لطف و گل از غایت خوبی هم از این خسته شود خاطر نازک هم از آنت این همه دستگه حسن و ملاحت که تو داری گر کند بی سر و پانی ز تو سودی چه زیانت من و بیداری شب وآرزوی شمع جمالت من و بیماری باریک و تمنای میانت رشکم آمد ز تو ای شمع که تا روز به خلوت پیش او سوخته دوش زهی راحت جانت گرجفا خواهم و جور از تو هم آن است و هم اینت ور وفا جویم و مهر از تو به این است و نه آنت گفته بودی چو شوی هیچ بر آنی به زبانم من شدم هیچ ولی هیچ نگنجد به دهانت ریخت آن به نظر خون کمال از خم ابرو حیفم آید نه از آن کشته که از تیر و کمانت کمال الدین خجندی