کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۴: گر مرا سر رود اندر غم جانان غم نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر مرا سر رود اندر غم جانان غم نیست عاشق شیفته دل را خبر از عالم نیست عهد بستی که دگر از تو نه بردارم دل ترسم آنست که پیمان بنان محکم نیست دارم از دست تو بسیار شکابت لیکن با که گویم که درین حال کسم محرم نیست جز به میل تو ندارد دل مسکین ذوقی بلبل سوخته را باغ و گلستان کم نیست به گدایان نظری دارند شاهانه جهان لله الحمد نرا قاعد آن هم نیست لب لعل تو چو جام است پر از آب حیات چه توان کرد که با ما نفسی همدم نیست رو غنیمت شمر امروز کمال این دم را زانکه اندر دو جهان خوشتر ازین یکدم نیست کمال الدین خجندی