کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۷: گر زاهد کم خواره محبت نچشیده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر زاهد کم خواره محبت نچشیده است خونابه نخوردست و ریاضت نکشیده است بر سینه ندارد اثر زخمی از آن تیغ این نیز دلیل است که از خود نبریده است بیش از ترشی بخشی ازین خوان نرسیدش زان روی که غورهست و به حلوه نرسیده است گوید که خدا بینم از آن روی به پرسید گر گفت بدیدم به خدا هیچ ندیده است بسیار گزیده ست به حسرت سر انگشت یک روز به عشرت لب ساغر نگزیده است کردست به مسجد به صوامع طلب دوست او با من و بنگر به کجاها طلبیده است پنداشت که آواز کمال است ز خرقه آوازه فی جنتی آری نشنیده است کمال الدین خجندی