کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۷: روزی که به من ناز و عتابت به حساب است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روزی که به من ناز و عتابت به حساب است آن روز مرا روز حساب است و عذاب است گفتی پس قرنی ز جفایت بکشم دست فریاد من از دست تو باز این چه عتاب است خواهند شدن صید و تا ماه ز ماهی کز عارض و زلف تو بسی شست در آب است گرد لب و رخسار تو جان بر سر آتش از ذوق نمک رقص کنان همچو کباب است من پند تو چون بشنوم ای شیخ که چون عود گوشیم سوی مطرب و گوشی به رباب است در مجلس و عظم به قدح پیش کشد دل روزی که هوا سرد بود روز شراب است از غمزه میندیش کمال و بکش آن زلف گر مرغ ببر دام که صیاد به خواب است کمال الدین خجندی