کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۱: دوستان گر کشت ما را دوست ما دانیم و دوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوستان گر کشت ما را دوست ما دانیم و دوست چون هلاک ما رضای اوست ما دانیم و دوست گر نوازد ور گدازد جان ما کس را چه کار ور به جان دشمن شود با دوست ما دانیم و دوست دیده گربان ما در پای هر سرو و گلی گر بجست و جوی او چون جوست ما دائیم و دوست کس نداند از برای کیست رو بر خاک راه آنکه دایم بر سر آن کوست ما دانیم و دوست چند پیچیدن درین کز غم نشت شد رشته ای گر ازین غم کم ز ثار موست ما دانیم و دوست این سخنها تا کیت گفتن که بیرحم است و مهر گردلش دل نیست سنگ و روستا دانیم و دوست با نکو خواهان و بدگویان بگو از ما کمال دوست با ما بد و گر نیکوست ما دانیم و دوست کمال الدین خجندی