کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۷: دلم بدان که تو میخوانیش غلام خوش است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم بدان که تو میخوانیش غلام خوش است که نام بندگی اینها برای نام خوش است همیشه خواهم و پیوسته داغ بند گیت که پادشاهی و دولت علی الدوام خوش است دگر به زلف تو خواهم ز جور غمزه گریخت که دور فتنه توجه به سوی شام خوش است خوش آمدست نشستن به زلف و حال ترا بر همیشه مردم صیاد را به دام خوش است به دور حسن رخت بایدم از آن لب کام چو در اوان گل و لاله نقل و جام خوش است خوش است از تو سلامی مرا در آخر عمر چو نامه رفت با تمام و السلام خوش است کمال حال دل و زلف تو خوش و بد گفت که لف و نشر مشوش درین مقام خوش است کمال الدین خجندی