کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۳: در کوی تو خون مژه خیلی است که سیلی است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در کوی تو خون مژه خیلی است که سیلی است هر قطره از و قابل سیلی است که خیلی است سهل است به چشم من اگر درج ثریاست پیش در گوش تو که تابان چو سهیلی است بر طاق فلک مه قد خود کرد خم و گفت ما را بنوی با خم ابروی تو میلی است مقصود دو عالم چه کنی بر دل ما عرض مقصود تونی هرچه ورای تو طفیلی است جز زلف و رخت دل نکشد لیل و نهارم فرخ تر ازینم نه نهاری و نه لیلی است من دائم و دل قدر شب وصل که مجنون دانست شب قدر شبی را که به لیلی است در دید؛ گریان کمال ابرو و زلفت بر بسته به زنجیر پلی بر سر سیلی است کمال الدین خجندی