کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۳: حسن پس، بار مرا، مهر و وفا گر نیست نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حسن پس، بار مرا، مهر و وفا گر نیست نیست و شیوه عاشق کشان غیر از جفا گر نیست نیست در سر او اینکه ریزد خون ما گر هست هست کشته را از آن لب امید خونبها گر نیست نیست عشرت و عیش بتان با عاشقان جور و جفاست عیش وعشرت باش گو او را مرا گر نیست نیست هست شب ها مجلس ما را به رویش تمام شمع دیگر در میان جمع ما گر نیست نیست خاک پاش از گریه چون کحل الجواهر ساختم دید گوهرفشان را توتیا گر نیست نیست آن حدیث چون شکر ما را پسندست و کمر این دهان پیدا میان هم در قبا گر نیست نیست روز و شب دریوزه گر بس گرڈ کوی او کمال بر در سلطان ما دیگر گدا گر نیست نیست کمال الدین خجندی