کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۲: ما بی به روی تو آهم ز ثریا بگذشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما بی به روی تو آهم ز ثریا بگذشت بسیاری دیده دریا شد و هر قطره ز دریا بگذشت گرچه در مجمع دل درد بود صدرنشین ناله چون برتر ازو بود به بالا بگذشت گر صبا آمد و بوی تو ز ما داشت دریغ شاکریم از تو به هر حال که بر ما بگذشت چمن جان مرا غنچه شادی بشکفت تا خیال دهنت در دل شیدا بگذشت سرو می خواست به پابوس تو آید چون آب لیکن از جو نتوانست به یک پا بگذشت بی که فرمودم از آن لب دل خود را پرهیز صوفی ما نتوانست ز حلوا بگذشت ای که گفتی ببرم نه تو پیش طبیب در این رنج که کارم ز مداوا بگذشت دی بر آن خاک در از جان رمقی داشت کمال جعل الجنة مثواه همانجا بگذشت کمال الدین خجندی