کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۱: بر دو رخ من در جوی خون که روانست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر دو رخ من در جوی خون که روانست از تو مرا سرخ رونی در جهان است نیست کسی در پناه عشق تو ما را درد تو با جان و دل وظیفه رسان است روز و شبم سوز وکش چو شمع که عاشق سوخته این مراد و کشته آن است بر قدمش سر همی نه ای دل و میرو تا نکنی پی غلط که راه همان است جز غم روی نو بر دلم ز ضعیفی ا گر همه برگ گل است بار گران است دیده بر آن پای سودنم نگذارند باری ازین سود دوست را چه زیان است کیست کمال این که با تو در سخن آید جنس سخن های تونه حد زبان است کمال الدین خجندی