کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۶۴: آبی کجاست کآتش عشقم جگر بسوخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آبی کجاست کآتش عشقم جگر بسوخت و ین برق جانگداز همه خشک و تر بسوخت مرغ سپیده دم که خبر داد از توام اکنون نمی دهد مگرش بال و پر بسوخت باید که شمع را نرسد باد و آتشی پروانه ضعیف چه باشد اگر بسوخت بازم بسوخت آتش هجران نو جگر دیدی چگونه سوخت به بادی دگر بسوخت دوشم بگوشه نظری کردهای عزیز نازک دل عزیز تو بر ما مگر بسوخت گفتم که سوز آتش دل کم شود به اشک این سوز کم نگشت از آن هم بتر بسوخت می سوخت بار شیع گدازان و پس کمال از شمع اندکی و ازو بیشتر بسوخت کمال الدین خجندی