کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۵۹: رفتم از دست من بی سر و پا را دریاب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفتم از دست من بی سر و پا را دریاب پادشاهی ز سر لطف گدا را دریاب بی گل وصل دل آزرده شد از خار فراق بلیل خسته بی برگ و نوا را دریاب بر درت دیر به دیری که روم گر به رقیب که با عاشق دیرینه ما را دریاب زیر لب این همه دشنام دعاگو چه کنی لطف کن بوسی و مقصود دعا را دریاب وعده وصل ترا گرچه ونا ممکن نیست هم به آن وعده دل اهل وفا را دریاب جان به لب میرسد از تشنگیم بیش مپای ای لب تشنه ببوس آن کف پا را دریاب دست بوسی گرت از دوست نماست کمال مرحبا گرو غم او را و بلا را دریاب کمال الدین خجندی