کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۳۸: شب سوى ما هوس آمدن است آن مه را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب سوی ما هوس آمدن است آن مه را دیدهها پاک بروبید به مژگان ره را تا تو بر گوشه نشینان گذری چشم و مژه آب و جاروب زده صومعه و خانقه را بچه منصوبه ندانیم بریمت به وثاق تو شهی می توان برد به بازی شه را جان ما بیش مسوزان چو بر آوردی خط دود برخاست منه بر سر آتش که را بی صلای سحری مرغ سحر بیدار است حاجت بانگ زدن نیست دل آگه را جوید از صحبت ما زاهد پر حیله گریز طاقت پنجه شیران نبود روبه را بر آن زلف که بادش شب ما کرد دراز عاشقان دوست ندارند شب کونته را گشت رنگین ز سخن دفتر اشعار کمال گر به سرخی بنویسید و ایضا له را کمال الدین خجندی