کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۲۷: در چمن می رفت ذکر قامت دلدار ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در چمن می رفت ذکر قامت دلدار ما سرو دامن بر زد و آمد به بستان راست پا تا چرا پیراهن اول آن تن نازک بسود می کند از غیرت آن در برش گرمی قبا ما نکو دانیم شکر نعمت و حق نمک زیر آن لب از تو یک دشنام و از ما صد دعا گفته ای دستت برم گر مرحبا خواهی زمن گر بدان ساعد کشی تیغت هزارت مرحبا دل به انگشت تخیل بسکه زلفت می کشد عاقبت خواهد دریدن بر سر او تارها غمزه ات گر آشنایی را کشد نبود عجب جان من نشنوده ای قصاب جوید آشنا وعده نازیم کردی این همه تاخیر چیست آن نخواندی در بلا بهتر که در بیم بلا چند گویی شد به دریا سیل مژگانت کمال ای ملالت گو رها کن یک زمان ما را به ما کمال الدین خجندی