مجد همگر
غزل ها
شمارهٔ ۲۰: اگر شکایتم از هجر یار باید کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر شکایتم از هجر یار باید کرد نه یک شکایت و ده صد هزار باید کرد وگر نثار ره وصلش اختیار کنم نه در اشک که جانها نثار باید کرد گرش درست بود وعده وصال چه باک هزار سالم اگر انتظار باید کرد به مهربانی بر من کس اختیار مکن وگرنه ترک سرم اختیار باید کرد زبوستان وصالت نصیب این دل ریش گلی چو نیست قناعت به خار باید کرد به بوسه ای که شبی از لبت دلم بربود مرا به خشم گرفتار و خوار باید کرد بدان دلی که مرا در شمار می نارد چرات با من چندین شمار باید کرد غمت به جرم کنارم ز دیده پر خون کرد سزای جرم چنین در کنار باید کرد اگر قویست گنه با دهن بگو کو را ز کان لعل وگهر سنگسار باید کرد به دور صاحب دیوان عنان ز ظلم بتاب که دور عدل به انصاف کار باید کرد به عهد او که جهانراست جای سجده شکر چرا شکایتم از روزگار باید کرد ز کنه مدحش چون عاجز است غایت فکر ز جان به ورد دعا اختصار باید کرد مجد همگر