مجد همگر
غزل ها
شمارهٔ ۱۶: چون زلف سرفشان تو در تاب می رود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون زلف سرفشان تو در تاب می رود شب در پناه پرتو مهتاب می رود چون ابروی کمانکش تو تیر می کشد از چشم عاشقان تو خوناب می رود بر بوی روز وصل تو و بیم هجر شب این سوی بزم و آن سوی محراب می رود صد جادوی فسان خوان افسانه می کنند تا چشم نیم مست تو در خواب می رود هر شامگاه موج ز شنگرف اشک من بر قله های قلعه سیماب می رود خاک درت دریغ چه داری ز چشم من کاینجا به نرخ لولو خوشاب می رود بر جان من غم تو و عمرم از غمت چون ریگ می نشیند و چون آب می رود در دور درد هجر تو و ذوق شعر من کار از سماع چنگ و می ناب می رود در گوش عدل صاحب دیوان ز نظم تو بر لفظ مجد قصه ز هر باب می رود مجد همگر