محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۵۶۹: از بهر حسرت دادنم هر لحظه منشین با کسی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از بهر حسرت دادنم هر لحظه منشین با کسی اوقات خود ضایع مکن بر رغم چون من ناکسی از شوخیت بر قتل خود دارم گمان اما کجا پروای این ناکس کند مثل تو بی پروا کسی اقبال و ادبارم نگر کامشب به راهی این پسر تنها دچارم گشت و من همراه بودم با کسی با غیر اگر عمری بود پیدا نگردد هیچ کس یک دم به من چون برخورد در دم شود پیدا کسی با آن که خار غیرتم در پا بود از پی دوم در راه چون همره شود با آن گل رعنا کسی سر در خطر تن در عنا دل در گروجان در بلا فکر سلامت چون کند با این ملامت ها کسی داری ز شیدا گشتگان رسوا بسی در دشت غم در سلگ ایشان محتشم رسواتر از رسوا کسی محتشم کاشانی