محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۵۰۴: شاهانه رخش راندن آن خردسال بین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شاهانه رخش راندن آن خردسال بین در خردی آن بزرگی و جاه و جلال بین بر ماه تازهد پرتو حسنش نظر فکن صد آفتاب تعبیه در یک هلال بین شد فتنهٔ زمانه مهش بدر ناشده پیش از کمال حسن نمود جمال بین ز آثار حسن او اثر از آدمی نماند این حسن آدمی کش بی اعتدال بین مردم که وقت پرسش حالم به محرمی پنهان اشاره کرد که تغییر حال بین گفتم که فرض گشته مرا پای بوس تو سوی رقیب دید که فرض محال بین یک باره گشت پاس درش مشتغل به من هان ای حسود دولت بی انتقال بین شد شهره تا ابد به غلامیش محتشم این خسروی و سلطنت بی زوال بین محتشم کاشانی