محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۴۶۴: تا بر سپهر از زر انجم بود نشان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا بر سپهر از زر انجم بود نشان دست در نثار تو بادا درم فشان این که در ترقی کار تو بس که هست ذات تو را بهر سر مو صد نشان ز شان بر صاف سلسبیل کشان طعنه میزنند از دردجرعه کرمت چاشنی چشان عدلت ز عدل کسری و کی می برد سبق به ذلت ز بذل حاتم طی می دهد نشان نطق سفیه گفت تو را بارگه نشین دل بر دهن زدش که بگو پادشه نشان از زر فشانی تو ره درگهت شده ممتاز بر زمین چو بر افلاک کهکشان زان عهد یاد باد که بی باده محتشم میشد خوشان ز خوش دلی خدمت خوشان محتشم کاشانی