محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۳۴۲: آهوی او که بود بیشه دل صیدگهش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آهوی او که بود بیشه دل صیدگهش می گدازد جگر شیر ز طرز نگهش از بدآموزی آن غمزه نمی گردد سیر ناز کافتاده به دنبالهٔ چشم سیهش دو جهان گشته به حسنی که اکر در عرصات به همان حسن درآید گذرند از گنهش مه جبینی ز زمین خاسته کز قوت حسن پنجه در پنجهٔ خورشید فکند است مهش وای بر ملک دل و دین که شد آخر ز بتان نامسلمان پسری فتنه گری پادشهش چکند گر نکند خانهٔ مردم ویران پادشاهی که به جز فتنه نباشد سپهش محتشم در گذر آن چشم که من دیدم دوش جبرئیل ار گذرد می زند از غمزه رهش محتشم کاشانی