محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۳۲۱: آخر ای بیرحم حال ناتوان خود بپرس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آخر ای بی رحم حال ناتوان خود بپرس حرف محرومان خویش از محرمان خود بپرس نام دورافتادگان گر رفته از خاطر تو نیز از فراموشان بی نام و نشان خود بپرس چون طبیب شهر گوید حرف بیماران عشق گر توان حرفی ز درد ناتوان خود بپرس من نمی گویم بپرس از دیگران احوال من از دل بی اعتقاد بدگمان خود بپرس شرح آن زاری که من بر آستانت می کنم از کسی دیگر مپرس از پاسبان خود بپرس یا مپرس احوال من جائیکه باشد مدعی یا به تغییر زبان از هم زبان خود بپرس محتشم بر آستانت از سگی خود کم نبود حالش آخر از سگان آستان خود بپرس محتشم کاشانی