محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۲۹: لعل تو رد شکست من زمزمه بس نمیکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لعل تو رد شکست من زمزمه بس نمی کند آن چه تو دوست میکنی دشمن کس نمی کند از سخن حریف سوز آن چه تو آتشین زبان با من خسته میکنی شعله به خس نمی کند راحله از درت روان کردم و این دل طپان می کند امشب از فغان آن چه جرس نمی کند از خم زلف بعد ازین جا منما به مرغ دل مرغ قفس شکن دگر میل قفس نمی کند مرغ دلی که می جهد خاصه ز دام حیله ای دانه اگر ز در بود باز هوس نمی کند محتشم از کمند شد خسته چنان که چون توئی می رود از قفا و او روی به پس نمی کند محتشم کاشانی