محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۸۳: آن پری بگذشت و سوی ما نگاهی هم نکرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن پری بگذشت و سوی ما نگاهی هم نکرد کشت در ره بی گناهی را و آهی هم نکرد صبر من کاندر عیار از هیچ کوهی کم نبود هم عیاری در هوای او نگاهی هم نکرد برق قهر او که گشت غیر را سالم گذاشت در ریاض ما مدارا با گیاهی هم نکرد بر سر من بود ازو سودای لطف دائمی او سرافرازم به لطف گاه گاهی هم نکرد سر گران گشت از می و بر خوابگاه سر بماند وز سردوش اسیران تکیه گاهی هم نکرد دل که کرد از قبله در محراب ابروی تو رو از سر بیداد گویا عذر خواهی هم نکرد محتشم زلفش به من سر در نیارد از غرور ترک ناز و سرکشی با من سیاهی هم نکرد محتشم کاشانی