محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۲۸: حسن پری جلوه کرد دیو جنونم گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حسن پری جلوه کرد دیو جنونم گرفت ای دل بدخواه من مژده که خونم گرفت من که شب غم زدم بس خم از اقلیم عشق تفرقه چونم شناخت حادثه چونم گرفت خنجر جور توام سینه به نوعی شکافت کاب دو چشم از برون راه درونم گرفت بهر رضای توام چرخ ز قصر حیات خواست به زیر افکند بخت نگونم گرفت هیچ گه از جرم عشق گرم به خونم نگشت خوی تو در عاشقی بس که زبونم گرفت عشق که تسخیر من از خم زلف تو کرد در خم من سالها داشت کنونم گرفت محتشم از مردمان بود دل من رمان رام پری چون شدم گرنه جنونم گرفت محتشم کاشانی