محتشم کاشانی
غزل ها از رسالهٔ جلالیه
شماره ۵۷: میبرم آخر سر خود با سر بیغیرتی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دارم از دست تو بر سر افسر بی غیرتی می برم آخر سر خود با سر بی غیرتی سر چو نقش بستر از جا برندارد هرکه او همچو من پهلو نهد بر بستر بی غیرتی از جبینم کوکبی می تابد و می خوانمش بندهٔ داغ عشق و غیرت اختر بی غیرتی هست در زیر نگینم کشوری عالی سواد نام او در ملک غیرت کشور بی غیرتی در ریاض وصل می بینم بری از حد برون بر نهال عشق خود اما بر بی غیرتی بشکنید ای دوستان دستم که تا بنشسته ام بر در غیرت زدم صد ره در بی غیرتی شاه غیرت گو که بنهد همچو ملک بی ملک شهر دل را در میان لشگر بی غیرتی ای دل آتشپاره ای بودی تو در غیرت چرا بر سر خود بیختی خاکستر بی غیرتی یا مبر نام غزالان محتشم یا همچو من نام دیوان غزل کن دفتر بی غیرتی محتشم کاشانی