طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۹: هر کجا گر گردبادی حلقه می سازد غبار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر کجا گر گردبادی حلقه می سازد غبار حلقه های دام امید است چشم انتظار می رود دل از برم هر دم به یاد جلوه اش وز خرامش نیست در دستم عنان اختیار باختم با آب حیوان من به لعل او گرو تا شود روشن خفای این سخن از لعل یار می گدازد همچو روغن شمع رخسارش دلم می کشد گر نبض زلفش روغن از دود شرار روز وصل است ای نگه گیر از رخ او لذتی تا که در ایام هجرانت تو را آید به کار! دانه تخم امید تیشه فرهاد را کی کند تمهید غیر از دامن این کوهسار؟! قامت سرو سهی انگشت حیرت می شود بیندش اندر چمن گر شوخی رفتار یار از صدای نغمه این آواز می آید به گوش نیست جز تنبور دیگر یک حریف پرده دار ای خوشا طغرل ازین یک مصرع بحر سخن شانه ای در کار دارد ریشخند روزگار! طغرل احراری