طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۹۷: پریشان جعد سنبل از سر زلف سمنسایت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پریشان جعد سنبل از سر زلف سمنسایت گشاده غنچه از خندیدن لعل شکر خایت بود نظاره چون آئینه لذتگیر دیدارت سراپا دیده نرگس بود محو تماشایت بهارستان گلزار جمالت عالمی دارد سری کو تا بود خالی ز سودای تمنایت؟! روی دور از برم جان از تنم آید برون آندم بیا تا جان دمد در تن ز طرز آمدن هایت! به راهت ز انتظاری دیده ما شد سفید اینجا ببخشا توتیای دیده از خاک کف پایت! ز حسرت مردم ای بدخو نشینی چند با تنها بود آیاکه من بینم تو را خالی ز تنهایت؟! به دل مهر تو دارد طغرل از اغیار پنهانی بیا سویم الفاسا میان جان دهم جایت! طغرل احراری