طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۴۰: عمرها شد می زنم در راه عشقش گام ها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عمرها شد می زنم در راه عشقش گام ها رفتن رنگ است از ما بستن احرام ها اعتبار ما و من از نشئه کیف و کم است فال فرصت می زند هر دم صدای جام ها سرخ و زرد این جهان را حاجت اکسیر نیست انقلاب رنگ دارد گردش ایام ها! دارد الهام تسلی از تپش ذوق دلم شهیر جبریل باشد شوخی پیغام ها صید قلاب محبت را رهائی مشکل است خون بسمل می تپد از حلقه این دام ها هیچ کس در دهر از جام امل مسرور نیست تلخی زهر است یکسر شربت این کام ها چون سحر خلق جهان کافور دارند در نفس پختگی هرگز نباشد قسمت این خام ها صد فلاطون از ره حکمت نمی سازد علاج خشکی نبض جنون از روغن بادام ها طغرل از آوازه هستی عرق گل کرده ایم حاصلی جز شرم نبود در نگین زین نام ها طغرل احراری