حسن غزنوی
غزل ها
شمارهٔ ۷۳: خه خه که چو بوالعجب نگاری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خه خه که چو بوالعجب نگاری یارب که چه دلفریب یاری در بزم چو کبک در خرامی در رزم چو باز در شکاری در میدان است گوی حسنت وقتست که می کنی سواری سوگند خوری که بی تو شادم سوگند مخور که استواری ای روی نکو بسی نمانده است تا هر چه بتر برویم آری در کار تو من چنین و آنگه هر دم گوئی که در چه کاری ای شمسه نیکوان چه گویم تا خاطر خویش بر گماری بر من شمر ار نباشدت رنج تا کی دو سه بوسه شماری نی نی غلطم مرا بحل کن تو بوسه کم بها نداری با صبر ضعیف و عقل سستم هر دم گوئی بر وی خواری ای عقل بپای تا چه مرغی وی صبر بیار تا چه داری گر بی خبری ز من عجب نیست کز خوی خودت خبر نداری حسن غزنوی