حسن غزنوی
غزل ها
شمارهٔ ۴۷: ای چهره تو بهار جانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای چهره تو بهار جانم وی از تو شکفته بوستانم نقش تو برسته پیش چشمم نام تو بمانده برزبانم راز تو بگو که با که گویم حال تو بگو که از که دانم از وصل حقیقتی چو ماندم مپسند که همچنان بمانم دستوری ده وصال خود را تا نفریبد زمان زمانم بی خواب همی خیال جویم با این همه هم خوش از جهانم ای سوز فراق تو یقینم وی ساز وصال تو گمانم دستی که نمی رسد چه یازم تیغی که نمی برد چه رانم تن خرسند است اینکه گه گه گرد غم از آب می نشانم تا دلخوشی کند نماند در معرض خوش دلی روانم با این همه درد کز تو دیدم آنم که تو دیده همانم بردیده نشانم از عزیزی آنرا که به تو دهد نشانم حسن غزنوی