حسن غزنوی
غزل ها
شمارهٔ ۳۶: هر آینه که دگر بایدم گزیدن یار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر آینه که دگر بایدم گزیدن یار چو یار من ز من و مهر من شود بیزار چه غم خورم ز پی او که غم نخورد مرا ز چند گونه توان بر دلی نهادن بار اگر چه نرگس چشمست و گرچه مشکین زلف به قد چو سرو و برخ مه ولی به پنج و چهار چو برگرفت دل از من چرا روم بر او نه من نیابم یار ار دگر گزیند یار دگر گزینم و یکسو نشینم از ره او تن عزیز و دل خویشتن ندارم خوار شکسته عهدا چندین جفا به من منما که مهرت اندک گشت و جفای تو بسیار مرا نگارا با تو زبان خلاف دل است خلاف گفتار آید مرا همی کردار دلم همیشه هوای تو جوید ای بت روی وگرچه دیگر گوید زبان من گفتار گمان مبر که دل از مهر تو بگردانم به نیک و بد صنما هیچ روی هیچ شمار اگر وفا کنی ای ماه روی دارم چشم وگرنه باری از من وفا تو چشم مدار حسن غزنوی