حسن غزنوی
غزل ها
شمارهٔ ۳۰: که بود جان که نه در بند وفای تو بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
که بود جان که نه در بند وفای تو بود چه کند دل که نه خرسند جفای تو بود سراد بار من ار هست مرا شاید از آنک دیده آنجا نهد اقبال که پای تو بود در هوای تو شدم ذره زرین آری ذره زرین بود آنجا که هوای تو بود گر رضای تو در آن است که من خاک شوم خاک بر تارکم آنجا که رضای تو بود رو که خورشید نهد روی چو سایه بر خاک پیش قصری که درو عکس ضیای تو بود جای میسازمت اندر دل و میخواهم عذر کای بت آتشکده تنگ نه جای تو بود تو دریغی به حسن بهر چه زیرا که مهی مجلس چون فلک شاه سزای تو بود شاه بهرام شه آن شاه که گفتش سعدین هر قرانی که کنم آن ز برای تو بود حسن غزنوی