حسن غزنوی
قصیده ها
شمارهٔ ۹ - در مدح بهرام شاه گوید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای شاه دور چتر تو چرخ دگر شده است دولت عروس ملک ترا جلوه گر شده است از حلقه جای شیر سوار ستارگان هم نام تو که شحنه چرخ است بر شده است علم علی تو داری و آئین خوب تو آیینه دار صورت عدل عمر شده است اینک ز حسن جلوه طاوس کز شرف درگاه تو نشیمن اهل نظر شده است بر بنده ای که بلبل بستان بزم تست عالم قفس مدار که بی بال و پر شده است روئی که لعل بودی پیش ثنای تو از غصه شماتت اعدا چو زر شده است پائی که اوج چرخ سپردی به دولتت در کنج نامرادی دامن سپر شده است دستی که بر کمر زده بودی به بندگی بی پایمال حضرت تو تاج سر شده است گوشی که در حلقه او بود لفظ تو مالیده سفاهت هر بدگهر شده است چشمی که خاک بارگهت سرمه داشتی راه زهاب چشمه خون جگر شده است بودی نیام تیغ فصاحت دهان من اکنون ببین که ترکش تیر سحر شده است در باغ دولت تو نهالی شکفته بود آبیش ده ز لطف که بی برگ و بر شده است ای پایمرد حق ز سر بنده بر مدار دستی که بر مراد همه خلق در شده است ای در آبدار یکی سوی من نگر رحمی که کار من همه زیر و زبر شده است گفتم مگر گرانی اندک تری شود دردا که وقت غیبت بسیارتر شده است بر جان خشک بنده بفرمای رحمتی گر چه ز شرم زحمت بسیارتر شده است حسن غزنوی