هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۷۷: چون گویمت که: در دل ویران من درآی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون گویمت که: در دل ویران من درآی بشکاف سینه من و در جان من درآی هر شب منم فتاده ز هجران بگوشه ای آخر شبی بگوشه هجران من درآی رفتی ببزم عیش رقیبان هزار بار یک بار هم بکلبه احزان من درآی گفتم: در آبدیده، چرا در نیامدی؟ ای نور هر دو دیده، بفرمان من درآی در کنج غم بدیده گریان نشسته ام ای باغ نو شکفته خندان من، درآی روزی اگر بلطف نیایی بسوی من باری، شبی بخواب پریشان من درآی حیران نشسته ام چون هلالی در انتظار ای مه، بیا، بدیده حیران من درآی هلالی جغتایی