هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۲۱: مسلمانان، مرا جان خواهد آمد از الم بیرون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مسلمانان، مرا جان خواهد آمد از الم بیرون که می آید هلال ابروی من از خانه کم بیرون بر آن در، انتظاری می برم، با آنکه می دانم که شاهان بهر درویشان نیایند از حرم بیرون مرا این دم تو خواهی کشت یا هجران دم دیگر؟ بهر تقدیر جانم خواهد آمد دم بدم بیرون ز بهر گریه پنهانی در از اغیار بر بستم ولی دیوار داد از جانب همسایه نم بیرون نه اشکست این، که موج انگیخت خوناب دل از چشمم نه آهست این، که جان از خانه تن زد علم بیرون اگر اهل عدم دانند محنت های عشقت را ز بیم عاشقی هرگز نیایند از عدم بیرون هلالی، گر رسی روزی بطرف کعبه کویش قدم از سر کن آنجا و منه دیگر قدم بیرون هلالی جغتایی