هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۴۵: اگر خوانی درونم، بنده این خاندان باشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر خوانی درونم، بنده این خاندان باشم وگر رانی برونم، چون سگان بر آستان باشم ندانم بنده روی تو باشم یا سگ کویت؟ بهر نوعی که می خواهی، بگو، تا آن چنان باشم چه سگ باشم؟ که آیم استخوانی خواهم از کویت ولی خواهم که از بهر سگانت استخوان باشم چو از شوق تو یک شب خواب در چشمم نمی آید اجازت ده که : شبها گرد کویت پاسبان باشم غم هجر تو دارم، یک زمان از وصل شادم کن چه باشد غم برآید، من زمانی شادمان باشم؟ قبای حسن پوشیدی، سمند ناز زین کردی بنه پا در رکاب، ای عمر، تا من در عنان باشم مرا گفتی: هلالی، در جهان رسوا شدی آخر من آن بهتر که در عشق تو رسوای جهان باشم هلالی جغتایی