هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۹۷: یار من با دگران یار شد، افسوس افسوس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار من با دگران یار شد، افسوس افسوس! رفت و هم صحبت اغیار شد، افسوس افسوس! سالها عهد وفا بست، ولی آخر کار عهد بشکست و جفاگار شد، افسوس افسوس! آنکه چون روز شب عیشم ازو روشن بود رفت و روزم چو شب تار شد، افسوس افسوس! آنکه هم راحت جان بود و هم آسایش دل قصد جان کرد و دلازار شد، افسوس افسوس! گفتم: ای دل، بکمند سر زلفش نروی عاقبت رفت و گرفتار شد، افسوس افسوس! آن همه گوهر دانش که بچنگ آوردم ناگه از دست بیکبار شد، افسوس افسوس! مدتی داشت هلالی ز بتان عزت وصل عزتی داشت، ولی خوار شد، افسوس افسوس! هلالی جغتایی