هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۵۳: هر گه آن قصاب خنجر بر گلوی من نهد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر گه آن قصاب خنجر بر گلوی من نهد مینهم سر بر زمین تا پا بروی من نهد آنکه هر سو کشته ای سر مینهد بر پای او کشته آنم که روزی پا بسوی من نهد خوی او تندست با من، گو: رقیب سنگدل تا برآرد تیغ و پیش تند خوی من نهد رازها در سینه دارم، گوشه ای خواهم که: یار ساعتی گوش رضا بر گفتگوی من نهد دفع سودای سر زلف تو نتواند حکیم گر دو صد زنجیر بر هر تار موی من نهد گرد غم را گر بآب دیده بنشانم دمی باز برخیزد، قدم در جستجوی من نهد بوی مشک آید ز اوراق هلالی سالها گر دمی پیش غزال مشکبوی من نهد هلالی جغتایی