هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۵۴: عکس آن لبهای میگون در شراب افتاده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عکس آن لبهای میگون در شراب افتاده است حیرتی دارم که: چون آتش در آب افتاده است؟ ظاهرست از حلقهای زلف و ماه عارضت در میان سایه هر جا آفتاب افتاده است چون طبیب عاشقانی، گه گه این دل خسته را پرسشی میکن، که بیمار و خراب افتاده است بلبل افغان میکند هر لحظه بر شاخی دگر جلوه گل دیده و در اضطراب افتاده است چون هلالی را بخاک آستانش دید گفت: این گدا را بین، که بس عالی جناب افتاده است هلالی جغتایی