کمال الدین اصفهانی
قصیده ها
شمارهٔ ۶۹ - ایضاً له
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خورشید چرخ شرع که نور چراغ فضل الّا ز شمع خاطر تو مقتبس نبود در چشم همّت تو بمیزان اعتبار گوی زمین موازن پرّ مگس نبود گردی ز خاک مرکب تو باد نداشت کورا دو اسبه مردم چشمم ز پس نبود جان در تنم که دست نشان هوای تست بی آرزوی خدمت تو یک نفس نبود چشمم بآب چشم تیمّم از آن کند کاینجا بخاک پای توش دسترس نبود رفتست التماس حضورم ز خدمتت والحق مرا زبخت جز این ملتمس نبود چرخ و ستاره در هوش خدمت تواند برمن چه ظن بری که مرا این هوس نبود زان باز مانده ام که ز اسباب ره مرا جز نالۀ درای و فغان جرس نبود رخ سوی شاه شرع نهادم پیاده لیک در پای پیل ماندم از آن کم فرس نبود من بنده را که ساکن خاک درت بدم آنگه که در دیار وفا هیچکش نبود سر باریم تغیّر رای تو در خورست؟ حرمان دست بوس تو انصاف بس نبود؟ کمال الدین اصفهانی