فلکی شروانی
قصیده ها
شمارهٔ ۲۹ - مطلع ثانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دل به عشق روی تو از جان برآمده جان در هوای تو ز تن آسان برآمده از خنده خیال لب لاله رنگ تو از بوستان جان گل خندان برآمده آبی که آن ز چشمه حیوان برآمدی بر چهره ات ز چاه زنخدان برآمده در حلقهای زلف پراکنده بر رخت کافور تر ز مشک پریشان برآمده از اشک چشم و خون دلم خاک کوی تو دریا شده وز او در و مرجان برآمده از بس که رنج برد دلم وز وفای تو دردت به من بمانده و درمان برآمده تا آتش فراق تو در جانم اوفتاد یکباره دود ازین دل بریان برآمده تا جعد دلربای تو چوگان به کف گرفت شور از هزار مجلس و میدان برآمده برعکس چرخ گرته پیروزه ترا خورشید و اختران ز گریبان برآمده در درد فرقت تو من مستمند را دود از تو دل فرو شده و جان برآمده بر من جهان فروخته عشق تو و به من بوسی به صد جهان ز تو ارزان برآمده بر نامه مراد من از تو ولی زمن مقصود خصم و کامه هجران برآمده افغان و ناله (فلکی) بی تو بر فلک چندان رسید کز فلک افغان برآمده تا حاجیان بعاشر ذوالحجه حج کنند در حج شده حوایج ایشان برآمده یارب ز قرب مقصد و قتل عدوت باد موقف تمام گشته و قربان برآمده از عون همت تو مهمات ملک و دین بی یاری خلیفه و سلطان برآمده نامت جهان گرفته و کام تو در جهان چندان که رای توست دو چندان برآمده سم سمند تو به سمنگان فرو شده گرد سپاه تو ز سپاهان برآمده فلکی شروانی