فلکی شروانی
قصیده ها
شمارهٔ ۶: آنکه ز شرم لطف او، آتش ناب آب شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنکه ز شرم لطف او، آتش ناب آب شد گمشده نعل مرکبش، افسر آفتاب شد داد بداد خلق را، خورد فراغ و خواب شد دشمن او ز رشگ این دشمن خورد و خواب شد هست تصرف قضا، منصرف از جناب او رسته شد از قضای بد، هر که در آن جناب شد خصم گه سئوال او، داد جواب همسران خانه خوان دولتش، در سر آن جواب شد هست به نزد بندگان، خط و خطاب او روان نامور آنکس است کو، لایق آن خطاب شد هر که غبار لشگرش، دید به گاه تاختن کرد یقین که در جهان، خاک محیط آب شد باز نمود دولتش راه صواب خلق را هر که بگشت از آن نسق، بر ره ناصواب شد فلکی شروانی