خواجوی کرمانی
سام نامه
بخش ۲۳ - سخن گفتن لشکر با سام نریمان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زبان برگشودند کای نامدار عنان دل خویش را گوش دار چرا خویش را در جنون افکنی دل خسته در بحر خون افکنی مده دل به نقشی که باشد خیال که ممکن نباشد به نقش اتصال ترا جادو از ره برون می برد به مکرت به دام جنون می برد یقین است کان صورت بانوئی خیالست نیرنگ از جادوئی بدان صورت خوب نیلی پرند ز راهت برون برد دیو نژند گرت ره زند دیو پتیاره باز تو پیر خرد رهبر خویش ساز مکن بیرهی سر میاور به تاب بکن رحم بر جان غمگین باب که چشمش به راهست و دل پرامید به چشمش سیاهست روز سفید چه باشد کنون گر سخن بشنوی رخ نامور سوی شاه آوری اگر میل تو باشد ای نیک پی هم از نسل گردن فرازان کی منوچهر پیدا کند دختری که نبود چنان دخت در کشوری بخواهد پری پیکری چون نگار که باشد درین غم ترا غم گذار چو در گوش سام این حکایت رسید برآشفت و آهی ز دل برکشید به پاسخ چنین گفت کای سروران مگوئید با من ز مه پیکران خواجوی کرمانی