خواجوی کرمانی
سام نامه
بخش ۲۲ - برآمدن آفتاب و رسیدن لشکر پیش سام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو خورشید سر بر زد از کوهسار پدید آمد از دور جمعی سوار بدند از پی سام در جست وجوی ز هر سو نهاده برین دشت روی چو دیدند مر سام را دردناک فتادند از اسب بر روی خاک که آیا کجائی و حال تو چیست پریشان چرائی و دردت ز کیست جهان پهلوان حال خود بازگفت که از دوستان راز نتوان نهفت ز احوال گور و مقام پری وز آن مهوش لعبت آذری ز کاخ شبستان و قصر بلند ز نقش پری دخت و نیلی پرند همه خیره گشتند در کار او بماندند حیران ز گفتار او ولی در فراقش بماندم بسی که جانت و جان را نبیند کسی نه دل می توان بست بر دلبری که با زیردستان نیارد سری که آیا چه باشد سرانجام کار چه نقش آورد گردش روزگار چرا روز روشن بدین نوجوان سیه گشت از آن نیلگون پرنیان ز نقش پری دخت و سام دلیر چه بازی کند گردش چرخ پیر میسر شود با ویش اتصال به دست آیدش یا شود پایمال سپهرش که از دیده خون آورد چه از پرده زین پس برون آورد خواجوی کرمانی