مختاری غزنوی
شهریار نامه
بخش ۳۱ - پیدا شدن نقاب دار زرد پوش و رزم او با نسناس گوید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
که ازدشت ناگاه برخواست گرد بیامد سواری بساز نبرد دگر ره پدیدآمد آن زرد پوش چو دریای آتش برآمد بجوش سره ره به نسناس زنگی گرفت به کردار شیران جنگی گرفت به زنگی یکی حمله آورد تند که گشت از نهیبش دل شیر کند برآورد آن اره زنگی ز کین بدو اندر آمد ز شیر عرین بزد آن چنان برسر نامور که ببرید خود و بشد سوی سر بدزدید از تیغ او سر سوار بزد در زمان تیغ زهر آبدار بدواره نامی که کردش دو نیم دل شاه ارژنگ شد پر ز بیم برآمد ز لشکر غونای کوس شد از بیم رخسار مه سندروس بشد شاد هیتال ازآن ضربدست برآمد ز شادی بجایش نشست همی کرد از افراز فیل دمان سوی رزمگه بر نگاه آن زمان چو زنگی چنان دید برداشت خشت بدو اندر آمد مر آن دیو زشت بیفکند آن خشت زهر آبدار بزد چنگ و بگرفت آن نامدار عنان باز پیچید و زد بر سرش که جوشن بشد چاک هم پیکرش شدش خسته قالب هم از خشت او برافروخت رخساره زشت او که ناگاه گردی برآمد کبود که شد دشت پرگرد و تیره چه دود سیه پوش کردی به رخ برنقاب سمندی بزیرش چو پران عقاب درآمد به نزدیک آن زرد پوش خروشید ماننده شیر زوش مختاری غزنوی