جمال الدین اصفهانی
قطعه ها
شمارهٔ ۴۳ - این قطعه از دیگری است در مدح جمال الدین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شعر مخدوم من جمال الدین که چو گل بردم سحر گه بود آنکه از ضبط یک دقیقه آن عقل و ادراک نیک گمره بود لفظ و معنیش چونگل دوروی خوش و نغز و تر و موجه بود معنی روشنش ز خط سیاه صورت یوسف از دل چه بود یا شبی بد بروز آبستن یا کلف گشته برقع مه بود عقل و جان بود از متانت و لطف کز همه عیبها منزه بود معنی آن چو موی و زاندیشه خاطر مستمع مرفه بود چون بخادم رسید خدمت را صد کمر بسته همچو خر گه بود خواندم آنرا وزان فضای همه پر ز احسنت و پر زخه خه بود مر ثنایش بصد زبان گفتند وانچه گفتند هر یکی ده بود لیکن از دامن معانی آن دست ادراک بنده کوته بود کردم آنرا جواب والله اگر جانم از نیم حرفش آگه بود نو عروسی چو ماه در جلوه لیک مشاطه وی اکمه بود حال این گفته و روایت من راست طوطی و قل هوالله بود این نه مدحست حسب حالست این تا نگوئی که مردک ابله بود جمال الدین اصفهانی