منوچهری دامغانی
قصاید و قطعات
شمارهٔ ۶۷ - در شرح شکایت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گاه توبه کردن آمد از مدایح و ز هجی کز هجی بینم زیان و از مدایح سود نی گر خسیسانرا هجی گویی، بلی باشد مدیح گر بخیلانرا مدیح آری، بلی باشد هجی روزگاری پیشمان آمد، بدین صنعت همی هم خزینه، هم قبیله، هم ولایت، هم لوی از میان خانهٔ کعبه فرو آویختند شعر نیکو را به زرین سلسله پیش عزی امرؤ القیس و لبید و اخطل و اعشی قیس برطللها نوحه کردندی و بر رسم بلی ما همه بر نظم و شعر و قافیه نوحه کنیم نه بر اطلال و دیار و نه وحوش و نه ظبی بو نواس و بو حداد و بوملیک، ابن البشیر بو دواد و بن درید و ابن احمر، یافتی آنکه گفته ست «آذنتنا» آنکه گفت «الذاهبین» آنکه گفت «السیف اصدق» آنکه گفت« ابلی الهوی» بوالعلاء و بوالعباس و بوسلیک و بوالمثل آنکه از ولوالج آمد آنکه آمد از هری از حکیمان خراسان، کو شهید و رودکی بوشکور بلخی و بوالفتح بستی هکذی گو بیاید و ببینید این شریف ایام را تا کند هرگز شما را شاعری کردن کری؟ روزگاری کان حکیمان و سخنگویان بدند بود هر یک را به شعر نغز گفتن اشتهی اندرین ایام ما بازار هزلست و فسوس کار بوبکر ربابی دارد و طنز جحی هر کرا شعری بری، یا مدحتی پیش آوری گوید این یکسر دروغست ابتدا تا انتهی گر مدیح و آفرین شاعران بودی دروغ شعر حسان بن ثابت کی شنیدی مصطفی بر لب و دندان آن شاعر که نامش نابغه کی دعا کردی رسول هاشمی خیرالوری شاعری عباس کرد و طلحه کرد و حمزه کرد جعفر و سعد وسعید و سید ام القری ور عطا دادن به شعر شاعران بودی فسوس احمدبن مرسل ندادی کعب را هدیه ردی منوچهری دامغانی