منوچهری دامغانی
قصاید و قطعات
شماره ۴: که مهجور کردی مرا ازعشیقا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غرابا مزن بیشتر زین نعیقا که مهجور کردی مرا ازعشیقا نعیق تو بسیار و ما را عشیقی نباید به یک دوست چندین نعیقا ایا رسم و اطلال معشوق وافی شدی زیر سنگ زمانه سحیقا عنیزه برفت از تو و کرد منزل به مقراط و سقط اللوی و عقیقا خوشا منزلا، خرما جایگاها که آنجاست آن سرو بالا رفیقا بود سرو در باغ و دارد بت من همی بر سر سرو باغی انیقا ایا لهف نفسی که این عشق بامن چنین خانگی گشت و چونین عتیقا ز خواب هوی گشت بیدار هرکس نخواهم شدن من ز خوابش مفیقا بدان شب که معشوق من مرتحل شد دلی داشتم ناصبور و قلیقا فلک چون بیابان و مه چون مسافر منازل: منازل، مجره: طریقا بریدم بدان کشتی کوه لنگر مکانی بعید و فلاتی سحیقا منوچهری دامغانی