مهستی گنجوی
رباعی ها
رباعی 161 تا رباعی 170
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رباعی شمارۀ ۱۶۱ معشوقه لطیف و چست و بازاری به عاشق همه با ناله و با زاری به گفتا که دلت ببرده ام باز ببر گفتم که تو برده ای تو باز آری به رباعی شمارۀ ۱۶۲ ای دست تو دست من به دستان بسته با زلف تو عهد بت پرستان بسته وای نرگس مست تو به هنگام صبوح هشیاران را به جای مستان بسته رباعی شمارۀ ۱۶۳ اندر دل من ای بت عیار بچه مرغ غم تو نهاده بسیار بچه این پیچش و شورش دل از زلف تو زاد از مار چه زاید به جز از مار بچه رباعی شمارۀ ۱۶۴ ای روی تو ماه را شکست آورده و ای قد تو سرو را به پست آورده دانم به سر کار تو در خواهد شد این جان به خون دل به دست آورده رباعی شمارۀ ۱۶۵ می خورد به پاییز درخت از ژاله شد مست و شکوفه می کند یک ساله از بهر شکوفه کردنش بین که چمن … هزار طشت لعل از لاله رباعی شمارۀ ۱۶۶ لطفا رباعی شماره 166 را برای ما بفرستید. رباعی شمارۀ ۱۶۷ دلدار به من گفت که می بر کف نه داد دل خود ز آب انگور بده گفتم که به نقل ناز به یا شفتالو سیب زنخش گفت که شفتالو رباعی شمارۀ ۱۶۸ تو مونس غم شبان تاریک نه ای یا چون تن من چو موی باریک نه ای عاشق نه می .و به عشق نزدیک نه ای تو قیمت عاشقان چه دانی که نه ای رباعی شمارۀ ۱۶۹ زلف و رخ خود به هم برابر کردی امروز خرابات منور کردی شاد آمدی ای خسرو خوبان جهان ای آنکه شرف بر خور خاور کردی رباعی شمارۀ ۱۷۰ ای رشته چو قصد لعل کانی کردی با مرکب بار هم عنانی کردی در سوزن او عمر تو کوتاه چراست نه غسل به آب زندگانی کردی؟ مهستی گنجوی