عبدالقادر گیلانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۱ - حضور درد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زسر تا پا ی من گر همه اندوه و غم باشد هنوز از اینچنین دردی که دارم از تو کم باشد چگونه سر بسائی بر فلک کز غایت عزّت به هر جا پا نهی سرها ترا زیر قدم باشد غنیمت دان حضور درد و غم ای دل که دوران را وفائی نیست چندانی و صحبت مغتنم باشد خوش است از خوبرویان گه جفا گاهی وفا لیکن زمن مهر و وفا از تو همه جور و الم باشد دم آب از سفال سگ بکوی یار نوشیدن مرا خوش تر بود زان باده کان در جام جم باشد خلاصی گر زهستی بایدت عاشق شو ای محیی که اوّل گام در عشق پری رویان عدم باشد عبدالقادر گیلانی